کادر آينده رهبران چين با چالشهاي بسياري روبهرو خواهند بود که تنشها مرزي در درياي جنوي تا افزايش تنش با ژاپن را شامل ميشود و با عميق شدن رقابت با امريکا که پشت پرده اين درگيريهاي است چين در حال تقويت مرکز ثقل استراتژيک خويش به سمت اسيا است به همين دليل پکن درحال افزايش پايه نفوذ اقتصادي و سياسي در افغانستان است که از نظر ژئو پليتيکي نيز اهميت زيادي براي چين دارد به طوريکه که علاوه بر داشتن مرز مشترک 76 کيلومتري با چين افغانستان در بين دو ساختار مهم ژئوپليتکي آسياي مرکزي و شبه قاره (هند و پاکستان) قرار گرفته است که نفوذ در اين دو منطقه نيز براي چين اهميت زيادي دارد قبل از برگزاري هجدهمين کنگره خلق چين و در آستانه تغيير کادر رهبري چين جو يانککانگ وزير امنيت عمومي چين يک سفر غيرمنتظره به افغانستان داشت و اين براي اولين بار بود که يک مقام عالي رتبه چيني از سال 1966 از افغانستان ديدن کرده است. جو با رييس جمهور افغانستان حامد کرزاي ديدن کرد و در اين ديدار چندين قرارداد سياسي و اقتصادي بين دو طرف به امضا رسيد. مهمترين بخش اين قرارداد کمک به آموزش، تامين بودجه و تجهيز پليس افغانستان بود. در اين ديدار جو خاطر نشان کرد که دوستي و روابط استراتژيک بين چين و افغانستان به نفع هر دو ملت خواهد بود و به صلح و ثبات منطقه کمک خواهد کرد. چين از سرمايه گذاري در افغانستان به دنبال چيزهاي بيشتري است نفوذ در افغانستان به معناي نفوذ بيشتر در آسياي مرکزي و شبه قاره هند است که قبلا شاهد حضور امريکا، روسيه و هند بوده است. حضور پکن ناشي از چالشهاي امنيتي است که اين کشور با آن روبهرو است يکي از همين چالشها تجزيهطلبان ايغور در استان مسلمان نشين سين کيانگ است. بعضي از اين جداييطلبان خواستار ارتباط با طالبان و ديگر جنبشهاي اسلامي هستند. البته منافع چين در افغانستان بيشتر منافع اقتصادي را شامل ميشود. چين براي توسعه نياز به منابع عظيم زغال سنگ، مس، آهن و نفت خواهد داشت. درگزارش پنتاگون پيشبيني شده است که افغانستان بيش از يک تريليون دلار منابع معدني در اختيار دارد و براي چين تشنه اين منابع که تکنولوژي لازم براي سرمايه گذاري در بخش زيرساختي را نيز در اختيار دارد يک فرصت و اولويت مهم محسوب ميشود. حضور چندين ساله شرکت CNP چين در معادن مس عينک افغانستان، خود گوياي تمرکز بسيار اين کشور در افغانستان است. ارزش سرمايه گذاري اين شرکت در مرحله نخست،400 ميليون دلار است توافقهاي ديگري نيز ميان چين و افغانستان براي کشف و استخراج ديگر مواد معدني صورت گرفته است.
نتيجهگيري
روابط مستحکم چين و افغانستان منجر به ايجاد يک الگوي جديد خواهد شد که قبلا توسط چين در عراق پيادهسازي شده است و در واقع چين همچنانکه در عراق توانسته بود بدون پرداختن هزينهاي به امتيازات زيادي در کشف معادن و توسعه ميادين نفتي دست يابد، به دنبال پياده کردن چنين الگويي در افغانستان است. در حالي که ارتش امريکا در باتلاق نظامي در افغانستان گير کرده کرده است. شرکتهاي چيني به دنبال به دست آوردن قراردادهاي سود آور به نفع خويش هستند. اما سئوال اين است که چگونه با وجود حضور نظامي امريکا و متحدانش، شرکتهاي چيني موفق به حضور در افغانستان و عراق شدهاند؟ در جواب به اين سئوال بايد بگوييم که اولا اقتصاد چين به شدت در حال رشد است و شديدا به منابع زيرزميني مانند نفت و گاز نيازمند است که در افغانستان و عراق يافت ميشود. همچنين شرکتهاي چيني پول و انگيزه کافي براي سرمايه گذاري در کشورهايي که با مشکلات زير ساختي ناشي از ويرانيهاي جنگ مواجه هستند را دارا است. در واقع کمکهاي اقتصادي غرب و امريکا به دليل هزينه حضور بلند مدت نظامي در اين کشور در حال کم شدن است کمکهاي چين درحال افزايش است دليل مهم ديگر درکنار عوامل اقتصادي که نميتواند ناديده گرفته شود اين است که بيشتر مردم افغانستان و عراق از حضور امريکا در کشورشان خشمگين هستنند و خواستارخروج امريکا از منطقه هستند. اما اين خروج مستلزم حمايت مهم دولتهاي منطقه از جمله چين است. با اينکه حامد کرزاي موقعيت خويش به عنوان رييس جمهور افغانستان را مديون امريکا است اما با اين حال روابط خوبي با امريکا ندارد. مقامات افغانستان نگران اين هستند که در صورت واگذاري پروژههاي زيربنايي به شرکتهاي امريکايي و غربي حملات تلافيجويانه طالبان افزايش يابد بنابراين ترجيح ميدهند پروژههاي اقتصادي را به شرکتهاي چيني واگذار کنند. نکته ديگر اين است که عمر امپرياليسم به پايان رسيده است و حتي قدرتمندترين کشورها نميتوانند با حضور نظامي خويش، حضور اقتصادي خويش را نيز تثبيت کنند. بنابراين کادر رهبري چين با درک اين موضوع به جاي ماجراجويي در روابط تجاري و سرمايه گذاري در بخش زير ساخت متمرکز شده است و درطرف ديگر واشنگتن با حضور نظامي در منطقه در حال افزايش هزينه خويش است. اما همچنانکه که توازن قدرت در حال انتقال از غرب به شرق است، ممکن است پکن متمايل به نظامي کردن سياست خارجي خويش باشد. چرا که احتمال دارد توسعه اقتصادي در افغانستان منجر به تغييرات شگرفي در جبهه شمال غربي چين شود. همچنين خشونت در افغانستان تهديدي براي شرکت چيني سرمايهگذار در افغانستان است به عنوان مثال شرکت معدني مس عينک که شرکتهاي چيني در آنجا حضور دارند، چندين بار مورد هدف راکت قرار گرفته است و شايد در آينده اي نزديک افغانستان عرصهاي فريبنده براي چين تبديل شود تا بتواند قدرت نظامي خويش را نيز به اثبات برساند. اما کادر رهبري آينده چين با درس گرفتن از حضور ناموفق نظامي ابر قدرتها در عراق و افغانستان بعيد است به اين سياست متمايل شوند و همچنان حضور اقتصادي را به حضور نظامي ترجيح خواهد داد.
منبع:
http://www.atimes.com/atimes/China/NK21Ad02.html